خوشبختی چیست و چگونه می توان به آن رسید ؟

خوشبختی شاید قبل از اینکه به شرایط افراد مرتبط باشد ، از یک حس درونی نشأت بگیرد ؛ حسی که از دیدگاه روانشناسی ، تعریف مختص به خود را دارد !
در ادامه این مقاله ، به بررسی تعریف خوشبختی خواهیم پرداخت و راهکاری ساده برای رسیدن به خوشبختی را بیان خواهیم کرد .
کسانی که خوشبختی را به صورت حرفه ای مورد مطالعه قرار می دهند ، آن را به دو بخش متمایز تقسیم می کنند :
1- شادمان بودن : که همان احساس خوشحالی کردن است .
2- رضایتمندی : که حالت آرام تر و پایدارتری است و هنگامی انسان به آن می رسد که به خواسته هایش رسیده یا به هدف پر ارزشی نائل شده باشد .
نکته ظریف تر از دو حالت بالا درخصوص خوشبختی ، هدفمند بودن یا احساس اهمیت کردن است ؛ یعنی انسان احساس کند که زندگی اش در مجموع فراتر از گذران روزهاست .
افراد افسرده البته در همه این موارد ، با کمبود مواجه هستند ، اما رضایتمندی و اهمیت داشتن دور از دسترس آنان است به ویژه هنگامی که گمان کنند زندگی آنان در اثر سال ها افسردگی و رفتار خود منهدم کننده و انتخاب های غلط آسیب دیده است .
با وجود این ، حتی چنانچه انسان احساس کند زندگی اش تاکنون تهی بوده است ، باز هم رسیدن به احساس رضایتمندی و هدفمندی نسبی که در نتیجه ، به تعریف خوشبختی ختم خواهد شد ، امکان پذیر است .
اما چگونه می توان در کوتاه ترین و ساده ترین روش ، به حس خوشبختی رسید ؟
پاسخ بسیار ساده است ؛ یکی از کارهایی که فرد می تواند برای رسیدن به حس خوشبختی انجام دهد ، این است که برای خود هدف هایی هرچند کوچک و کوتاه مدت را در نظر بگیرد و تلاش برای رسیدن به آن اهداف را در اولویت های خود قرار دهد .
الهام گرفته از دکترسلام