خشونت والدین عارضه ای مسری در خانواده ها
برخی خانواده ها متأسفانه دچار عارضه ای به نام خشونت والدین هستند ! عارضه ای خطرناک که به راحتی ممکن است به فرزندان آن خانواده نیز سرایت کند .
شاید تا به حال به خانواده هایی برخورد کرده باشید که دائما و اغلب اوقات ، پدر و مادر آن خانواده دچار تنش ، دعوا و جر و بحث هستند و در این حین از هیچ چیزی فروگذار نمیکنند ، تا جاییکه در بیشتر مواقع ممکن است به خشونت های شدید از سوی دو طرف تبدیل شود . ما تصمیم گرفتیم این نوع عملکرد را عارضه ی خشونت والدین نامگذاری کنیم ، چون اگر با دقت بیشتری روی این موضوع زوم کنید ، متوجه خواهید شد که اینگونه موارد ، بیشتر شبیه به یک بیماری و عارضه میباشد تا یک رفتار معقول و طبیعی !
عارضه ی خشونت والدین ، میتواند از جنبه های مختلفی ، هم برای دو طرف ( زن و مرد ) و هم در صورت داشتن فرزند ، برای فرزندشان ، تبعات بسیار سنگین و در برخی موارد جبران ناپذیری داشته باشد . حتی بیشتر از خود والدین !
متأسفانه برخی از ما ، از تبعات منفی رفتارهای نادرست خود غافلیم و یا درصورت آگاهی هم ، بعضی وقتها آنقدر خودخواه میشویم که نمیدانیم مرتکب چه اشتباهاتی خواهیم شد !
خشونت والدین میتواند بیشترین ضربات روحی و فکری را به فرزندان آن خانواده وارد کند ، تا جاییکه فرزند آن خانواده هم در اغلب موارد این حس خشونت را از والدین خود به ارث برده و خود به این عارضه مبتلا خواهد شد .
به این مثال کوتاه توجه کنید :
قانون جنگل : قوی پیروز و ضعیف همیشه بازنده است .
حال تصور کنید که این قانون وحشتناک ، در خانواده هم نمود پیدا کند . چه فاجعه ای رخ خواهد داد ؟
مثلا پدر خانواده که زور و قدرتش از همه بیشتر است ، به کل خانواده زور بگوید ، بعد مادر که زورش از پدر کمتر است و از فرزندانش بیشتر ، خشونت حاصله از برخورد همسرش را بر سر فرزندانش خالی کند ، آنموقع به نظر شما فرزند آن خانواده ، تا زمانی که کودک است و قدرتی ندارد ، راهی جز خالی کردن خشم خود بر سر اسباب بازیهایش خواهد داشت ؟
وقتی آن کودک خردسال بزرگ شد عقده های کودکی اش چگونه سر باز خواهند کرد ؟ درصد بروز خشونت های اجتماعی و رفتارهای هنجارشکنانه در این کودک چقدر افزایش خواهد یافت ؟ و صدها سؤال دیگر که بزرگترین علتش میتواند ، رشد یافتن در چنین خانواده های متشنج و خشونت طلب باشد .
چه کسی جز همان پدر و مادر میتواند محکوم به اعدام وجدانش شود که باعث شده ، کودکی معصوم و پاک ، به بیماری مبدل شود که دنیا را فقط در دو کلمه میتواند معنی کند : ” خشونت و خشونت ” و کینه و عقده ای که از کودکی تا به امروزش همراه اوست و نمیتواند به خاطر نداشتن الگوهای مناسب تربیتی ، آنها را از خود دور کند .
یعنی واقعا اینقدر سخت است که نمیتوانیم کمی از خودگذشتگی را برای عزیزان خود یاد بگیریم ؟
رفتارهای خشونت آمیز والدین ، کودکان را خشن میکند ، کودکی که میتواند آینده ی خوب و روشنی داشته باشد ، تبدیل به مجرمی میشود که مرتکب جنایاتی خواهد شد که اگر اخبار آن را در تلویزیون ، روزنامه و … ببینیم و بشنویم و بخوانیم ، بی درنگ خواهیم گفت : ” چه جنایتکار کثیفی ، حقش اعدام است . ” ولی هیچوقت شاید فکر نکنیم و از خود نپرسیم که یک کودک معصوم که از ابتدا پاک بوده است ، چطور به اینگونه جنایتکاری مبدل شده که همه آرزوی مرگش را دارند ؟ واقعا چطور ؟
شاید کار سختی باشد که بتوانیم خود را در مواقعی که عصبانی میشویم ، کنترل کنیم ، ولی میتوانیم تمرین آرام بودن و زود عصبانی نشدن را تکرار کنیم ، تا در نهایت به آن غالب شویم و بتوانیم از تربیت نادرست و ناخواسته ی اینگونه کودکان جلوگیری کنیم ، فقط اگر باور داشته باشیم که این سختی ، آنچنان شیرین است که به تحمل کردنش می ارزد مطمئنا تلاش خواهیم کرد .