فرزندان طلاق و تأثیرات مستقیم بر زندگی آنها
طلاق ، واژه ای تلخ است که در اکثر مواقع ، قربانیان آن محکوم به شکست هستند ، که در این میان ، یکی از جدی ترین قربانی های این معضل اجتماعی فرزندان طلاق می باشند .
خیلی ها از الزام طلاق می گویند و خیلی ها از تبعات فردی آن ، خیلی ها از درصد رشد طلاق می گویند و خیلی ها از معضلات اجتماعی آن و در میان خیل عظیمی از این خیلی ها ، تنها عده ای اندک از خود فرزندان طلاق و درد و دل های آنان می گویند !
چه بسیارند این فرزندان طلاق ، که دلهایشان پر است از گلایه ، پر است از درد و کینه و آن زمان هم دیر نیست که پر شود از عقده !!!
بدون شک رسیدن به یک پیروزی و موفقیت ، پیدا کردن چاره ای برای حل مشکلات ، ایجاد اوضاع بهتر و … همه و همه بیشتر از حرف زدن های پوچ ، عمل کردن های پُر می خواهد ، ولی متأسفانه و از آنجاییکه همیشه سخن گفتن ، بسیار آسانتر از عمل به سخن است ، عده ای از ما عادت کرده ایم خوب ، شیک و مجلسی سخن بگوییم و کلاس حرف زدن را به خوبی آموخته ایم ، ولی در عمل ؟ پوچه پوچه پوچ !!!
در خصوص معضلی به نام فرزندان طلاق زیاد شنیده ایم و آنقدر این گفته ها زیاد بوده است که خودمان هم با آن کنار آمده ایم که آری فرزندان طلاق یک واقعیت هستند و باید آنها را پذیرفت و مهم نیست که چه بلایی سر سرنوشت آنها خواهد آمد ! کمتر سعی کرده ایم از خود فرزندان طلاق و درد و دل های آنها سخن بگوییم ، نه فقط برای اینکه سخنی گفته باشیم ، بلکه برای اینکه به فکر چاره ای اساسی برای رفع این معضل بیفتیم .
درست است که چیزی شبیه به جدایی ، ترک و طلاق برای هر فرد در هر کشور و جامعه ای وجود دارد ، ولی اینجا ایران است . ایرانی که لااقل تا به امروز قداست خانواده برای تمامی مردمانش با اهمیت بوده است .
همانطور که در بحث های گذشته هم گفته شد ، طلاق یک ابزار ضروری است و همیشه هم بد نیست ، ولی لااقل نه در این حد که کاملا عادی شده باشد و با کوچکترین چیزی صحبت از طلاق به میان آورده شود .
دو فرد تا زمانی که بدون فرزند هستند ، هیچگونه تکلیفی در قبال فرزند بر دوششان نیست ، ولی از زمانی که موجودی دیگر را به این دنیا آوردند ، مسئولیت تازه و البته سنگینی را نیز پذیرفته اند و نباید بی خیال از سرنوشت فرزندشان هرنوع تصمیمی را برای نابودی ناخواسته ی او بگیرند .
ما از فرزندان طلاق در این حد می دانیم که بعضا در فیلم و سریال ها دیده ایم و یا از نزدیک با چندتایی از آنها که در خیابان ها برای امرار معاششان تلاش می کرده اند آشنا شدیم ، ولی خیلی از همین فرزندان طلاق را نه می شناسیم و نه حتی می توانیم آنها را تشخیص دهیم .
برخی از همین ها ، فرزندان طلاق ” ولی خاموش ” هستند که بسیاری از فریادهایشان را در سکوتی مطلق در وجودشان حبس کرده اند تا روزی خواسته یا ناخواسته این عقده ی کهن و زمخت سر باز کند و فجایعی نه در خور یک انسان را به وجود آورد و دقیقا همان روز ، روزی است که همه ی ما انگشت اتهام خود را به سوی آن فرد خواهیم گرفت و خواهیم گفت : ” چه انسان کثیفی !!! ”
باید ترسید از آینده ی برخی از همین فرزندان طلاق که شاید امروز آتشفشانی خاموش باشند ، ولی عاقبت فوران خواهند کرد و آن زمان حتی اگر هزاران برابر امروز هم خرج کنیم و تازه به فکر چاره بیفتیم ، دیگر کار از کار گذشته است !!!