جایگاه مسائل مرتبط با جنس مخالف در ذات و فطرت انسان

برداشت فرد از جنس مخالف تا حد غیرقابل تصوری به تجربیات شخصی او در دوران نوجوانی مربوط می شود ، زمانی که ذهن بیش از پیش به دنبال پاسخ سوالات فطری خویش است .
دختر و پسر که زمانی کودک بوده اند ، اندک اندک وارد دوران نوجوانی و جوانی شده و در نهایت خانواده های مستقلی را تشکیل می دهند ، می خواهیم به بررسی اشتباهات موجود در بستر خانواده جهت برخورد نابجای هر جنس در جایگاه خود بپردازیم ؛ اینکه چرا یک دختر نسبت به جنس مخالف خود احساس ناامنی کرده و عدم اعتماد می تواند مانع از ازدواج وی شود ؟ و یا یک پسر چرا باید چنان دیدی نسبت به جنس مخالف خود پیدا کند و از ارزش وجودی او بی خبر باشد که وی را چند روزی برای رفع نیازهای گذرا انتخاب کند ! آیا از جدیت آسیب هایی که از طریق این آشنایی ها به فرد وارد می شود آگاهی داریم ؟
معمولا خانواده های پر جمعیت از فرزندان موفق تری برخوردار هستند ، علت این امر بالا بودن تعداد دختر و پسر در محیطی قابل تعامل با یکدیگر می باشد ؛ در چنین حالتی هر فرد اصول برخورد با جنس مخالف را به صورت تجربی می آموزد و همچنین کسب اطلاعات از گروه همسالان که در ادامه به آن اشاره می کنیم از فردی هم فرهنگ با خانواده به وی منتقل می شود . محکم ترین منبع انتقال اطلاعات در خصوص پرسش های موجود از جنس مخالف در ذهن هر فرد گروه همسالان او هستند ، بعد از آن گزینه آزمون و خطا مطرح است ، هر فرد یا به صورت تجربی موارد لازم را از برخوردهای خود در اجتماع می آموزد و یا تن به دوستی های ناخواسته ای می دهد که اگر بار آگاهی وی در حد بسیار کمی باشد متحمل آسیب های غیرقابل جبرانی خواهد شد ؛ تمام این سه مورد یعنی گروه همسالان ، تجربه کردن و رابطه دوستی زمانی قوت می یابد که توجه والدین به مبحث غریزی فرزندان کم می شود .
دوران نوجوانی بیش از هر دوره ای نیاز به توجه دارد چرا که فرد علاوه بر قرار گرفتن در رقابت شدید تحصیلی ، به طور غریزی بخش عمده ای از فکرش معطوف موارد مربوط به جنس مخالف می شود ؛ از آنجایی که نظام آموزشی حاکم در کشور کمتر موارد مربوط به مهارت های زندگی را هدف آموزشی قرار می دهد ، بهتر است والدین براین موضوع توجه ویژه داشته باشند . یک دختر و یک پسر باید از راه های مختلف و استاندارد مانند مطالعه ی کتاب ، صحبت کردن با والدین و مشاور و… با مسائل مربوط به جنس مخالف آشنا شود ، جواب پرسش های خود را یافته و قدرت برخورد صحیح با هریک از نیازهای فطری خود بیاموزد . علاوه براین شناخت مسئولیت های جنسی و روحی هر فرد نیز مطرح است که سبب می شود هر شخص از دید جنس مخالف با چه شخصیتی نمود کند . به عنوان مثال احتمالا مشاهده کرده اید که در اکثر خانواده ها ، ازدواج های فامیلی بین افرادی اتفاق می افتد که کمترین رفت و آمد را ( به دلیل زندگی در استان های مختلف ) با یکدیگر داشته اند . دلیل این امر پوشیده بودن ناهنجاری های رفتاری دوران نوجوانی هر فرد در برابر جنس مخالف است ؛ حال اگر والدین مسئولیت های دختر و پسر خود را از نظر رفتاری و احساسی به وی یادآور شوند چنین موارد سطحی نمی تواند جزو گزینه های مطرح شده قرار گیرد . اگر بخواهیم برای نمونه به یکی از این مسئولیت های رفتاری در خصوص دختران اشاره کنیم مبحث ناز و نیاز است ؛ یک دختر باید رفتار صحیح در برابر جنس مخالف را در شرایط گوناگون بداند و در کمال ادب اجازه دهد اکثر توجه از سوی مرد صورت گیرد ؛ فطرت آدمی نیز چنین برنامه ریزی شده است و استحکام زندگی هایی که در آن بیشتر بارتوجه روحی ( به اصطلاح روانتر نیاز ) بر دوش خانم است کمتر بوده و فرد اندک اندک احساس می کند جایگاه ها در زندگی عوض شده است و یا از حمایت کافی برخوردار نمی باشد .
اطلاع رسانی به فرزندان در تمام مراحل ذکر شده باید با توجه به نیازهای جاری در سن آن ها باشد ؛ این مهارت شما والدین است که با نوجوان خود طرح رفاقت را ریخته و زمینه ای را فراهم کنید که وی بتواند پرسش هایی که از مسائل جنسی و اجتماعی خود و جنس مخالف در ذهنش نقش می بندد را از شما بپرسد و راهنمایی های شما را برتر از دیگران بداند .